فقط و فقط خنده
HoMe | eMaiL | Design | Profile
به نام خدا شرط اساسي در ترجمه و تعريب دانستن زمان فعلها و شناخت لازم يا متعدي بودن آنها، سپس تركيبهاي وصفي و اضافي و نيز ترجمه حروف در عربي و ... ميباشد كه چكيدهاي از اين مطالب در زير خواهد آمد. ابتدا نكاتي راجع به ترجمه افعال ماضي: · ماضي ساده = بر زمان گذشته دلالت دارد. ذَهَبَ = رفت ، أرْسَلَ = فرستاد. . توجه داشته باشيد كه ماضي منفي به صورت نقلي منفي نيز ترجمه ميشود. · ماضي نقلي: قد + ماضي = قَدْ ذَهَبَ = رفته است. [ به صورت ماضي ساده نيز ترجمه مي شود ولي با تأكيد] مطمئناً رفت. · ماضي بعيد: كان + قد + ماضي = كانَ قَدْ ذَهَبَ = رفته بود ( آوردن قَدْ الزامي نيست.) · ماضي استمراري: كان + مضارع = كانَ يَذْهَبُ = ميرفت نكاتي راجع به افعال مضارع در ترجمه: · مضارع ساده: معادل مضارع اخباري در فارسي ترجمه ميشود. يَذْهَبُ = ميرود. · مضارع منفي: ما + مضارع / لا + مضارع مرفوع = ما يَذْهَبُ / لا يَذْهَبُ = نميرود. · مضارع مستقبل = س – سوف + مضارع = سَيَذْهَبُ = خواهد رفت. سوف يَذهبُ = خواهد رفت. · مستقبل منفي = لَنْ + مضارع منصوب = لَنْ يَذْهَبَ = هرگز نخواهد رفت. . (مَنْ يَدْرُسْ يَنْحَجْ) يا ( مَنْ دَرَسَتْ تَنَحَجْ) هر كه درس بخواند موفق ميشود. • جواب شرط= معناي مضارع اخباري ميدهد. • حرف (لَ) اگر بر سر فعل مضارع بيايد معناي زمان حال ميدهد. لأذَهبُ = الآن ميروم. • حرف (لَ) برسر خبر إنّ و أنّ معناي قطعاً و مسلماً مي دهد. إنّ الانسانَ لفي خسرٍ = إنسان قطعاً در زيان است. • حرف (لَ) در ابتداي جمله معناي «دارد))ميدهد. لي آمالٌ = آرزوهايي دارم. • كانَ لَ) معناي «داشت» ميدهد. كانَ لي آمالٌ = آرزوهايي داشتم. • فعلهاي، معطوف به فعل ماضي بعيد يا استمراري در همان معناي بعيد يا استمراري معني ميشوند. اگرچه كان نداشته باشند. كان الصّديقانِ يَتَجوّلانِ و يَتَمَتَّعَانِ : دوستان گردش ميكردند و بهره ميبردند.... • اگر موصوفي، مضافاليه داشته باشد، آن مضافاليه پس از صفت ترجمه ميشود. لغَةُ المسلمينَ المشتركةُ = زبان مشترك مسلمانان، عطشهُ الشديد= تشتگي شديد او. • اسم لما برسر ماضي معناي، هنگامي كه، ميدهد: لما ذَهَبتُ = هنگامي كه رفتم. • حرف لما + مضارع مجزوم = ماضي نقلي منفي: لما يذهبْ = هنوز نرفته است. • لاي نفي جنس معناي (هيچ .... نيست) ميدهد. لاشيءَ احسنُ من العفوِ= هيچ چيز بهتر از گذشت نيست. • إنَّ در ابتداي جمله معناي «همانا» « به راستي كه» ميدهد ولي اگر ترجمه نشود اشكالي ندارد. إنَّ المعلّمَ في الصّفِ = معلم در كلاس است يا «همانا» معلم در كلاس است. • أنَّ در وسط جمله معناي اين است كه ..... مي دهد. اِعْلَم أنّ اللهَ بصيرٌ بالعبادِ = بدان كه خدا نسبت به بندگان بيناست. • ضمير (نحنُ) ميتواند براي مثني (مذكر و مونث) و جمع (مذكر و مونث) ترجمه ميشود. نحنُ معلمانِ = ما دو معلم هستيم.نحنُ معلمون = ما چند معم هستيم. • فعلهايي كه پس از آنها حرف جر (بِ) ميآيد متعدي معنا ميشود. • جاء بِ = آورد / ذَهَبَ بِ = برد / أخَذَ بِ = گرفت / شعَرَ بِ=احساس كرد. • پارهاي از فعلها با حرف جر خاص به كار ميروند. مثل: حَصَلَ عَلي، عَزَم عَلي بَحث عَن، أصابَ بِ، أذِنَ ب، أعرضَ عَنْ، رَغِب عَنْ، تَعرَض لِ، استمع الي و ... • گاهي مفعول در عربي همراه حرف متمم در فارسي ترجمه ميشود. • بلغت المنزلَ = به خانه رسيدم. نالَ غايَتَه = به هدفش رسيد. سالَه = از او پرسيد جاهدِ المشركينَ = با مشركان جهاد كن. • گاهي مصدر به صورت فعل ترجمه ميشود: قصدتُ الرجوع الي المنزل = خواستم به منزل برگردم. يَجْبَ عَلّيَ الاسراع = بر من واجب است بشتابم. • اسم نكره با (يك) يا (ي) ترجمه ميشود. رجلٌ = مردي ، يك مرد. • اسم معرفه به صورت معمولي يا با كلمهي (آن) ترجمه ميشود. الرجلُ = مرد، آن مرد. * هولاء + اسم با ال دار = معني (اين) ميدهد. هولاء الرّجال = اين مردان . *هولاء + اسم بي ال = معني (اينها) ميدهد. هولاء رجالٌ = اينها مرد هستند.... * من موصول = كسي كه / كساني كه * ماي موصول = چيزي كه / چيزهايي كه * من شرط = هركسي / هركس * ما شرط = هرچه / هرچيزي * من استفهام = چه كسي؟ * ما استفهام = چه چيزي؟ [ ماي تعجبي معناي «چه» «چه قدر» ميدهد. ما اجملً الربيعَ بهار (چه) ( چه قدر) زيباست! • إنّما برسر جمله اسميه معناي قطعاً و مسلماً ميدهد. إنما المؤمنون اخوةٌ = مسلماً مؤمنان برادرند. • إنّما برسر جمله فعليه معناي تنها فقط ميدهد. انّما يَذكَرَ ا... المؤمنونَ = فقط مؤمنان خدا را به ياد ميآورند. • فعلهاي مجزوم كه پس از فعل طلب (امر ، نهي) ميآيند به صورت التزامي ترجمه شده و قبل از آنها ]تا[ ميآيد. اجتهِد تَنْجَحْ = تلاش كن تا موفق شوي. • كلمهي هناكَ در ابتداي جمله معناي (وجود دارد) ميدهد هناك آمالٌ = آرزوهايي وجود دارد. ولي درغير اين صورت غالباً معناي (آن جا) ميدهد. رأيتْ التلاميذَ هناكَ = دانشآموز را آن جا ديدم. • ضمير فصل معناي (همان و تنها) ميدهد. اللهُ هوالغني = تنها خدا بينياز است. • ضمير منفصل بعضي در ابتداي جمله معناي (تنها) ميدهد. ايّاكَ نعبدُ = تنها تو را ميپرستيم. • جار و مجرور ابتداي جمله معناي (فقط و مسلماً) ميدهد. إلَي اللهِ المصيرُ = مسلماً بازگشت به سوي خداست. * كُلّ + نكره = معني (هر) ميدهد = كُلُّ طالبٍ = هر دانشآموزي * كُلّ + جار و مجرور = معني (هريك) ميدهد = كُلُّ من الطلبةِ = هريك از دانشآموزان. * كُلّ + معرفه = معني (همه) ميدهد= كلُّ الطّالبِ = همه دانشآموزان. شرط اساسي در ترجمه و تعريب ، دانستن زمان فعلها و شناخت لازم يا متعدّي بودن آن ها، سپس تركيبهاي وصفي و اضافي و نيز ترجمه حروف در عربي و ... ميباشد كه چكيدهاي از اين مطالب در زير خواهد آمد. ابتدا نكاتي راجع به ترجمه افعال ماضي: ماضي ساده = بر زمان گذشته دلالت دارد. ذَهَبَ = رفت ، أرْسَلَ = فرستاد. توجه داشته باشيد كه ماضي منفي به صورت نقلي منفي نيز ترجمه ميشود. ماضي نقلي: قد + ماضي = قَدْ ذَهَبَ = رفته است. [ به صورت ماضي ساده نيز ترجمه مي شود ولي با تأكيد] مطمئناً رفت. ماضي بعيد: كان + قد + ماضي = كانَ قَدْ ذَهَبَ = رفته بود ( آوردن قَدْ الزامي نيست.) ماضي استمراري: كان + مضارع = كانَ يَذْهَبُ = ميرفت نكاتي راجع به افعال مضارع در ترجمه: مضارع ساده: معادل مضارع اخباري در فارسي ترجمه ميشود. يَذْهَبُ = ميرود. مضارع منفي: گاهی ما + مضارع / لا + مضارع مرفوع = ما يَذْهَبُ / لا يَذْهَبُ = نميرود. مضارع مستقبل = س – سوف + مضارع = سَيَذْهَبُ = خواهد رفت. سوف يَذهبُ = خواهد رفت. مستقبل منفي = لَنْ + مضارع منصوب = لَنْ يَذْهَبَ = هرگز نخواهد رفت. (مَنْ يَدْرُسْ يَنْحَجْ) يا ( مَنْ دَرَسَتْ تَنَحَجْ) هر كه درس بخواند موفق ميشود. جواب شرط= معناي مضارع اخباري ميدهد. حرف (لَ) اگر بر سر فعل مضارع بيايد معناي زمان حال ميدهد. لأذَهبُ = الآن ميروم. حرف (لَ) برسر خبر إنّ و أنّ معناي قطعاً و مسلماً مي دهد. إنّ الانسانَ لفي خسرٍ = إنسان قطعاً در زيان است. حرف (لِ) و اسم اند در ابتداي جمله معناي «دارد» ميدهد. لي آمالٌ = آرزوهايي دارم. (كانَ لِ) معناي «داشت» ميدهد. كانَ لي آمالٌ = آرزوهايي داشتم. فعلهاي، معطوف به فعل ماضي بعيد يا استمراري در همان معناي بعيد يا استمراري معني ميشوند. اگرچه كان نداشته باشند. كان الصّديقانِ يَتَجوّلانِ و يَسْتَمَعانِ : دوستان گوش ميكردند و بهره ميبردند.... اگر موصوفي، مضافاليه داشته باشد، آن مضافاليه پس از صفت ترجمه ميشود. لغَ ه المسلمينَ المشترك ه = زبان مشترك مسلمانان، عطشهُ الشديد= تشتگي شديد او. = اسم لما برسر ماضي معناي، هنگامي كه، ميدهد: لما ذَهَبتُ = هنگامي كه رفتم. حرف لما + مضارع مجزوم = ماضي نقلي منفي: لما يذهبْ = هنوز نرفته است. لاي نفي جنس معناي (هيچ .... نيست) ميدهد. لاشيءَ احسنُ من العفوِ= هيچ چيز بهتر از گذشت نيست. إنَّ در ابتداي جمله معناي «همانا» « به راستي كه» ميدهد ولي اگر ترجمه نشود اشكالي ندارد. إنَّ المعلّمَ في الصّفِ = معلم در كلاس است يا «همانا» معلم در كلاس است. أنَّ در وسط جمله معناي ( كه) ..... مي دهد. اِعْلَم أنّ اللهَ بصيرٌ بالعبادِ = بدان كه خدا نسبت به بندگان بيناست. ضمير (نحنُ) ميتواند براي مثني (مذكر و مونث) و جمع (مذكر و مونث) ترجمه ميشود. نحنُ معلمانِ = ما دو معلم هستيم.نحنُ معلمون = ما چند معلّم هستيم. برخی فعلهايي كه پس از آنها حرف جرّ ميآيد متعدّي معنا ميشوند(مانند حرف جرّباء). جاء بِ = آورد / ذَهَبَ بِ = برد / أخَذَ بِ = گرفت / شعَرَ بِ=احساس كرد. پارهاي از فعلها با حرف جر خاص به كار ميروند. مثل: حَصَلَ عَلي، عَزَم عَلي بَحث عَن، أصابَ بِ، أذِنَ ب، أعرضَ عَنْ، راغِب عَنْ، تَعرَض لِ، استمع الي و ... گاهي مفعول در عربي همراه حرف متمم در فارسي ترجمه ميشود. بلغت المنزلَ = به خانه رسيدم. نالَ غايَتَه = به هدفش رسيد. سالَه = از او پرسيد جاهدِ المشركينَ = با مشركان جهاد كن. گاهي مصدر به صورت فعل ترجمه ميشود: قصدتُ الرجوع الي المنزل = خواستم به منزل برگردم. يَجْبَ عَلّيَ الاسراع = باید بشتابم. غالباً اسم نكره با (يك) يا (ي) ترجمه ميشود. رجلٌ = مردي ، يك مرد. اسم معرفه به صورت معمولي يا با كلمهي (آن) ترجمه ميشود. الرجلُ = مرد، آن مرد. اسم اشاره قبل از اسم دارای ((ال))مفرد و قبل از اسم بدون ((ال))مطابق صیغه ترجمه می شود.هولاء الرّجال = اين مردان . هولاء رجالٌ = اينها مرد هستند.... * من موصول = كسي كه / كساني كه /* ماي موصول = چيزي كه / چيزهايي كه* من شرط = هركسي / هركس * ما شرط = هرچه / هرچيزي* من استفهام = چه كسي؟* ما استفهام = چه چيزي؟ مخصوص علوم انساني ماي تعجبي معناي «چه» «چه قدر» ميدهد. ما اجملً الربيعَ بهار (چه) ( چه قدر) زيباست! إنّما برسر جمله اسميه معناي قطعاً و مسلماً ميدهد. إنما المؤمنون اخوه = مسلماً مؤمنان برادرند. إنّما برسر جمله فعليه معناي تنها فقط ميدهد. انّما يَذكَرَ ا... المؤمنونَ = فقط مؤمنان خدا را به ياد ميآورند. فعلهاي مجزوم كه پس از فعل طلب (امر ، نهي) ميآيند به صورت التزامي ترجمه شده و قبل از آنها (تا) ميآيد. اجتهِد تَنْجَحْ = تلاش كن تا موفق شوي. كلمهي هناكَ در ابتداي جمله معناي (وجود دارد)ميدهد هناك آمالٌ = آرزوهايي وجود دارد. ولي درغير اين صورت غالباً معناي (آن جا) ميدهد. رأيتْ التلاميذَ هناكَ = دانشآموزان را آن جا ديدم. ضمير فصل معناي (همان و تنها) ميدهد. اللهُ هوالغني = تنها خدا بينياز است. ضمير منفصل منصوب در ابتداي جمله معناي (تنها)ميدهد. ايّاكَ نعبدُ = تنها تو را ميپرستيم. جار و مجرور ابتداي جمله معناي (فقط و مسلماً) ميدهد. الیه المصيرُ = مسلماً بازگشت به سوي خداست. * كُلّ + نكره = معني (هر) ميدهد = كُلُّ طالبٍ = هر دانشآموزي* كُلّ + جار و مجرور به ((من)) = معني (هريك) ميدهد = كُلُّ من الطلبه= هريك از دانشآموزان. * كُلّ + معرفه = معني (همه) ميدهد= كلُّالطّالبِ = همه دانشآموزان. حال مفرد به صورت قيد حالت و حال جمله ی فعليه با فعل مضارع بعد از یک فعل ماضی به صورت ماضي استمراري وبعد از یک فعل مضارع , مضارع ترجمه می شود. حال جمله فعليه همراه با قد + ماضي به صورت ماضي بعيد یا ماضي ساده ترجمه ميشوند البته، جمله حاليه همراه با كلمه «درحالي كه» يا «كه» ترجمه ميشود. جاء الرجلُ مُتبسّماً = مرد خندان آمد. جاءَ الرّجُل و قد تَبَسَّمَ = مرد آمد در حالي كه لبخند زده بود. جاء الرّجُل يَتَبَسَّمُ = مرد آمد درحالي كه ميخنديد. جمله وصفيه: با (كه) ترجمه شده و اگر فعل اصلي ماضي و فعل جمله وصفيه مضارع باشد به صورت ماضي استمراري ترجمه ميشود. اگر فعل اصلي، مضارع و فعل جمله وصفيه نيز مضارع باشد به صورت (التزامي) ترجمه ميشود. غالباً تمييز پس از اسم تفضيل به صورت تفضيلي ترجمه ميشوند. هُوَ اكثرُ منّی علماً = او داناتر از من است. تمييز پس از فعل، معناي از نظر – از جهت، ميدهد و در صورتي كه در اصل فاعل باشد به شكل فاعل و در صورتي كه در اصل (مفعول به) باشد به شكل مفعول به ترجمه می شود . فجّرنا الارض عيوناً = زمين را از نظر چشمهها شكافتيم، يا چشمههاي زمين را شكافتيم. در استثناي مفّرغ ميتوانيم جمله منفي را به صورت مثبت ترجمه ميكنيم ولي اين جمله بايد كلمه (فقط) ( به صورت مؤكد) را داشته باشد. لا تَطْلُبْ إلا الحسناتِ = فقط خوبيها را طلب كن. مفعول له = معناي به خاطر، به علت و براي، ميدهد.
نظرات شما عزیزان:
Desiner: lady skin |